ادب و احترام را به فرزندتان بیاموزید
با ادب و توجه با دیگران رفتار کنید و نشان دهید که برایشان ارزش قائل هستید
چند سال پیش به مناسبت از سخنرانی و ارائه دورههای عملی در ارتباط با پیشرفت سلامت عاطفی دانشآموزان، در یک کنفرانس آموزشی در هنگکنگ شرکت داشتم. در جلسهای، آموزگارانی که در مدارس بینالمللی آسیا و حاشیهی اقیانوس آرام با دانشآموزانی از سراسر جهان کار کرده بودند، حضور داشتند. به تدریج متوجه شدم که برخی از آنها برای کار به مدارس آمریکا آمده، اما همگی پیش از پایان سال تحصیلی کارشان را ترک کرده بودند. متعجب و کنجکاو بودم که بدانم چرا آنها بر خلاف تعهد و برنامهریزیشان عمل کردهاند.
یک آموزگار استرالیایی که تازه از کالیفرنیا برگشته بود، گفت که مشکل، مدرسه یا والدین یا آموزگاران دیگر نبود، بلکه خود بچهها بودند.
من که واقعاً نگران شده بودم، پرسیدم: « بچهها؟! چه مشکلی داشتند؟» «نمیتوانستم به آنها چیزی یاد بدهم. آنها عزت نفس نداشتند!» عزت نفس! از زن جوان اهل سنگاپور که اوهم آموزش در آمریکا را نیمهکاره رها کرده بود، نظرش را خواستم.
وی گفت:« دانشآموزان شما به خود احترام نمیگذارند و به مراجع هم احترام نمیگذارند. البته همه این طور نیستند، اما تعداد آنها آنقدر زیاد است که تدریس واقعاً دشوار میشود. اگر آنها برای عقاید من ارزش قائل نباشند و به من گوش ندهند، چگونه میتوانم به آنها آموزش دهم؟ برای همین کارم را رها کردم.»
آموزگاری اهل تایوان با شنیدن گفتوگوی ما، اضافه کرد: « اما آنها به همکلاسیهایشان هم بیاحترامی میکنند. من برای این به کارم ادامه ندادم که آنها به یکدیگر بیاحترامی میکردند. آنقدر ادب نداشتند که ساکت بنشیند و به حرفهای یکدیگر گوش کنند.»
آموزگار دیگری گفت: « من دیدهام که آنها با پدر و مادرشان هم همین رفتار را دارند. رفتار آنها با پدر و مادرشان بسیار بدتر از رفتارشان با ما بود. آنها گاهی بسیار بیتوجه و حتی اهانتآمیز رفتار میکنند.»
پرسیدم:« ولی اینها چه ربطی به فقدان عزت نفس دارد؟» یک مربی استرالیایی شرح داد: « بسیاری از دانشآموزان شما غمگین یا حتی خشمگین به نظر میرسند. البته ممکن است در ظاهر طوری رفتار کنند که با اعتماد به نفس به نظر برسند، اما به نظر من بسیاری از آنها در اعماق وجودشان احساس میکنند تهی هستند. آنها با دیگران همان رفتاری را دارند که دربارهی خودشان احساس میکنند.»
همهی آن گروه از آموزگاران دربارهی این مشکل توافق داشتند: دانشآموزان آمریکایی عزت نفس نداشتند و این در رفتارشان با دیگران مشهود بود. همانگونه که آموزگاری گفت: « وقتی به خودتان احترام نمیگذارید، چگونه میتوانید با دیگران محترمانه رفتار کنید؟»
برخی آموزگاران خارجی یکی از مشکلات اساسی دانشآموزان ما را تشخیص دادهاند و دادهها این تشخیص را تأیید میکنند: عزت نفس کودکان ما طی دهههای گذشته به طور ثابت کاهشی داشته است؛ و کمبود عزت نفس موجب میشود که هم با دیگران و هم با خود با بیاحترامی رفتار کنند و رفتارهای بیادبانه ای همچون بیتربیتی، بیفکری، سرپیچی از قوانین و گفتههای مراجع، بد دهنی و هرزگی از خود نشان دهند. بدون احترام، عزت نفس در خطر است. هر چه باشد یک زندگی معقول و اخلاقی با در نظر گرفتن ارزش بیپایان تکتک انسانها آغاز میشود و برای رسیدن به چنین درکی، کودکانمان باید ابتدا بیاموزند به خود احترام بگذارند. فقط پس از احترام به خود است که آنها میتوانند به دیگران احترام بگذارند و با توجه، علاقه و ادب با آنها رفتار کنند. پرورش این نیکخویی چهارم نه تنها هوش اخلاقی کودکانمان را افزایش میدهد، بلکه فضایی اخلاقیتر، صبورتر و متمدنتر برای زندگی ایجاد میکند. علاوه بر اینها، به افزایش عزتنفس کودکان کمک میکند و به این ترتیب آرزوی خیلیها را برآورده میسازد.
بحران بیاحترامی
احترام به معنای ارزش قائل شدن برای اشخاص و چیزهاست. این ویژگی ما را وادار میکند با توجه با دیگران رفتار کنیم و زندگی انسانها را با ارزش بدانیم. در نتیجه، احترام یکی از نیکخوییهای اساسی هوش اخلاقی به شمار میآید و چنین اتفاق نظر گستردهای- میان مراجع رشد کودک، والدین، آموزگاران، قانونگذاران و عامهی مردم دربارهی سیر قهقرایی این ویژگی اخلاقی اساسی بسیار نگرانکننده است.
اگرچه نمیتوان هیچ عاملی را به تنهایی علت بحران بیاحترامی فرض کرد، شش عاملی که در پی میآیند به خصوص در رشد این نیکخویی اساسی مانع ایجاد میکنند.
تأثیر بیاحترامی به کودکان
برای آنکه کودک به دیگران احترام بگذارد، باید ابتدا یاد بگیرد که برای خود ارزش قائل باشد و فقط هنگامی میتواند چنین کند که با او محترمانه رفتار شده باشد. پژوهشگران پی بردهاند که رابطه صمیمی، پرمهر و محترم با والدین در پرورش احترام نقشی حیاتی دارد. موری اِ استراوس جامعهشناس و استاد دانشگاه نیوهمپشایر، طی تحقیقی که بر ۹۹۱ والد انجام داد، دید که نیمی از والدها بر سر نوزادانشان با خشم فراوان فریاد کشیدهاند و ۹۸ درصد والدها تا پیش از هفت سالگی فرزندشان به آنها توهین لفظی کردهاند. پژوهشی تلفنی مشخص کرده است که طی سال گذشته یک سوم والدین به فرزندانشان فحش دادهاند و کلمات تحقیرآمیز در مورد آنها به کار بردهاند. خود من سه روز به حرفهایی که والدین به کودکانشان میزدند توجه کردم و متأسف شدم:
اگر درست در صندلی ماشین نشینی حساب حالت را جا میآورم»، «خیلی اذیت میکنی! دلم میخواهد این جا ولت کنم و ببینم کسی تو را میخواهد یا نه؟»،« از گوش دادن به حرفهایت خسته شدم، ساکت شو!». هیچ بزرگسالی حاضر نیست چنین بیاحترامی را از بزرگسال دیگری تحمل کند، اما معمولاً کودکان چارهای ندارند.
این نکته را به یاد داشته باشید که: رفتار غیرمحترمانه حتی اگر در خانهی شما رخ ندهد، به هر حال بر توان کودکتان در پرورش احترام تأثیر میگذارد. علت آن است که فرزند شما فقط تحت تأثیر شما نیست. دهها نفر در زندگی او نقش دارند؛ آموزگاران، مربیان ورزش، پرستاران، کارکنان کودکستان، خویشاوندان و همسالان از جمله افرادی هستند که در شکلدهی اخلاق درونی با کودک مشارکت دارند. اگر با کودک محترمانه رفتار نشود، چگونه میتواند احترام گذاشتن به دیگران را بیاموزد؟
کاهش ادب و نزاکت
ادب و نزاکت متعارف نشانههای مرسوم احترام هستند که هر دوی آنها در فرهنگ ما به شدت کمرنگ شدهاند. برای نمونه، بیایید رفتار رانندگان را با یکدیگر در بزرگراهها و خیابانها در نظر بگیریم. آنها به یکدیگر ناسزا میگویند؛ راه را بر هم میبندند یا بیاحترامیهای دیگری میکنند. اما بیادبی به یکدیگر فقط به سفرهای زمینی محدود نمیشود، مسافران هوایی به اندازهای به یکدیگر بیاحترامی و حتی خشونت میکنند که مقامات خطوط هوایی نگران هستند که این پدیده که «خشم هوایی» نام گرفته است، به یکی از مخاطرات اصلی سفرهای هوایی تبدیل شود.
رواج بیاحترامی حتی به مجلس هم کشیده شده است. ظاهراً بیادبی نمایندگان مجلس به یکدیگر به درجهای رسیده است که سیاستمداران ما نگران آثار مخرب آن بر تصویب قوانینمان هستند. که ریاست جمهوری کلینتون، اعضای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات حتی جلساتی از کارشناسان حل اختلاف کمک گرفتند تا مهارتهای جدید برقراری روابط محترمانهتر را بیاموزند.
شاید نگران کنندهترین شیوع بیادبی را نه در میان کودکان که در بین والدین آنها در تماشای مسابقات ورزشی ببینیم. مقامات ورزشی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتهاند که هر هفته دو یا سه شکایت از داوران دریافت میکنند که مورد حملهی تماشاگر یا والدی قرار گرفتهاند؛ حمله از فحش و ناسزا تا از جاده خارج کردن اتومبیل توسط والد خشمگین را در بر میگیرد. اگر پدرها و مادرها نتوانند محترمانه رفتار کنند، از کودکان چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم؟
هزینهی ترس و بدگمانی
بیتردید این روزها بزرگ کردن کودکان کار ترسناکی است. پژوهشها نشان میدهند که بالاترین نگرانی والدین ایمنی فرزندان است. ما بر طبق این نگرانی رفتار میکنیم و یکی از نخستین چیزهایی که به کودکانمان میآموزیم این است که به دیگران مشکوک باشند. بنابراین، کودکان از همان ابتدا یاد میگیرند که همیشه درها را قفل کنند؛ نگویند که والدینشان خانه نیستند و اطلاعات شخصیشان را به کسی ندهند که مبادا مورد آزار و اذیت قرار گیرند به افراد غریبه روی خوش نشان ندهند. درست است که فرزندانمان باید مراقب باشند، زیرا در جهانی غیرقابل پیش بینی و پرخشونت بزرگ میشوند، اما این همه تأیید بر شک داشتن به بیگانگان شاید این همه هزینه را در پی داشته باشد که کودکان نتوانند به احترام دست یابند. یکی از ویژگیهای متعارف اشخاصی که رفتار اخلاقی دارند، این است که برای دفاع از حقوق دیگران مبارزه میکنند. اما چگونه ممکن است بتوانید نسبت به اشخاصی که مورد سوءظن شما هستند، نگرشی مثبت داشته باشید؟
دو تابستان گذشته را به دعوت وزارت آموزش فنلاند به هلسینکی رفتم تا برنامهی آموزش مربیان را اجرا کنم. معمولاً از گفتگو با مربیان فنلاندی و مقایسهی تفاوتهای بین آمریکا و فنلاند لذت میبردم؛ اما یک بار سخنانی شنیدم که مرا مبهوت کرد. تعدادی از آموزگاران فنلاندی که به تازگی از تدریس در کشور ما بازگشته بودند، میگفتند که کودکان در فنلاند با احساس امنیت بسیار بیشتری بزرگ میشوند. آن آموزگاران از من میپرسیدند:« چگونه کودکانتان باید یاد بگیرند در کنار بزرگسالان اعتماد به نفس داشته باشند، در حالی که همیشه به آنها آموخته میشود از بزرگترها باید بترسد؟ در کشور ما کودکانمان به بزرگترها احترام میگذارد، زیرا میتوانند به آنها اعتماد کنند.»
کاهش سرمشقهای برجسته
همیشه سرمشق یکی از بهترین شیوههای آموزش است. به همین دلیل کاهش تعداد بزرگسالانی که سرمشق احترام گذاشتن به زندگی، دارایی، حقوق و قوانین بنیادی ما باشند، به شدت نگران کننده است. از آن بدتر، بسیاری از افراد شاخص جامعه دست به کارهایی میزنند که به هیچ وجه احترام برانگیز نیست و کودکان از طریق رسانهها در جریان این اخبار قرار میگیرند. ورزشکاران، بازیگران و هنرمندان به علت آنکه مرتب مورد پوشش خبری قرار دارند برای بسیاری از کودکان قهرمان و الگو هستند و بر شخصیت فرزندان ما تأثیر بسزایی دارند. البته که آن قهرمانان به هر حال انسان و جایزالخطا هستند، اما هرکدام سالیانه صدها هزار و حتی میلیونها دلار درآمد دارند. چگونه رفتار آنها را برای کودکان تشریح میکنید؟ و چگونه توجیه میکنید که آنها اجازه یافتهاند در جامعه دست به کارهای بسیار غیرمحترمانهای بزنند و با هیچ منعی روبرو نشوند؟ به هر حال آنها آدمهای بزرگسال و در موقعیتهای بسیار معتبری هستند.
افزایش بد دهنی
یکی از راههای احترام گذاشتن به دیگران از طریق انتخاب کلمات مناسب است. توماس لیکنا میگوید:« زبان شاخص تمدن است؛ تغییرات زبان از نظر اجتماعی معنیدار و بااهمیت است.» بنابراین، رواج بددهنی- به خصوص میان جوانانمان- بیتردید یکی دیگر از نشانههای سقوط اخلاقی و بحران بیاحترامی است و آمار و ارقام این گفته را تأیید میکنند.
رسانهها بیاحترامی و بیمایگی را نمایش میدهند
جوانان امروز در وضعیتی قرار دارند که هیچ نسل دیگری با آن روبرو نبوده است؛ تعداد رسانههایی که پیوسته کودکانمان را زیر رگبار پیامهای میگیرند که آشکارا در تضاد با رشد احترام است، بیسابقه است. آمار نشان میدهد که طی دههی گذشته استفاده از زبان ناشایست در برنامههای تلویزیونی به اوج رسیده است. همین روند در فیلمها و ترانهها نیز مشاهده میشود. امینم یکی از بدزبانترین خوانندهها که در ترانههایش مردم را تشویق به خشونت نسبت به زنان میکند، جایزهی بهترین خواننده سال را گرفت.
اینترنت که به راستی ابزار خارقالعادهای برای گسترش دانش کودکانمان است، جنبهی تاریک و خطرناک نیز دارد: صدها سایت شامل زبان و تصاویر زننده به سادگی در دسترس هستند. ناسزا، بیادبی، ؟؟؟ و بدخواهی که اکنون در سریالهای تلویزیونی عادی و قابل قبول به نظر میرسند، تأثیری تدریجی اما عمیق بر کودکانمان گذاشته است.
تمامی واقعیتها حکایت از جریانی نگران کننده دارند؛ کودکان امروز به مراتب کمتر از نسلهای پیش به خود و دیگران احترام میگذارند و ضروری است که این نیکخویی اساسی را از نو در کودکانمان پرورش دهیم. اشخاصی که به احترام دست نیابند، نمیتوانند با خود یا دیگران رفتار شایستهای داشته باشند. با افزایش بحران، رفتارهای غیرمحترمانهای همچون بیادبی، بیمایگی، سوءاستفاده و حتی خشونت امری عادی و پیش پا افتاده میشود. احترام، یکی از نیکخوییهای اساسی هوش اخلاقی است و اگر میخواهیم فرزندانمان رفتار معقولی داشته باشند، باید آن را در آنها پرورش دهیم. حتی یک لحظه را هم نباید از دست داد.
احترام چیست؟
هنگامی که با دیگران آنگونه رفتار میکنیم که دوست داریم با ما رفتار کنند، جهان را مکان محترمتری میبینیم. کودکانی که احترام را از اجزای مهم زندگی روزانهشان میدانند، به احتمال بیشتری به حقوق دیگران اهمیت میدهند؛ و به همین دلیل این کودکان به خود نیز احترام میگذارند. این کودکان به دلیل ادبی که دارند مورد علاقهی آموزگاران، مراقبان، همسایگان، مربیان و بزرگسالان دیگر هستند. اما از این مهمتر، پرورش ادب با احترام برای رعایت آداب شهروندی و روابط شخصی شایسته نیز حیاتی است. از آنجا که احترام بر این اساس است که همهی مردم از اصالت و ارزش ذاتی برخوردارند و باید به همین ترتیب با آنها رفتار کرد، پرورش احترام مانع بروز خشونت، بیعدالتی و نفرت میشود. احترام در تمامی مراحل زندگی مفید است و میتوان آن را آموخت. این فصل به شما نشان میدهد چگونه به فرزندانتان کمک کنید تا معنا، ارزش و رفتارهای محترمانه را درک کنند تا بتوانند خود محترم باشند و احترام بگذارند.
ادب فرزندان تان را بسنجید
عباراتی که در پی میآیند شرح رفتار کودکانی است که با رفتار مؤدبانه نشان میدهند که برای دیگران ارزش قائل هستند. برای سنجش این نیکخویی در فرزندتان در برابر هر عبارت عددی را که به گمان شما سطح کنونی فرزندتان را نشان میدهد، بنویسید و سپس آن اعداد را جمع بزنید. اگر امتیاز کودکتان بین ۴۰ تا ۵۰ باشد، او در این زمینهی هوش اخلاقی عالی است. بین ۳۰ تا ۴۰ ، تقویت این نیکخویی برایش مفید خواهد بود. بین ۲۰ تا ۳۰ احتمالاً مشکلاتی دارد. اگر امتیاز او بین ۱۰ تا ۲۰ است، شاید وضعیت او بحرانی باشد و میتوانید از کارشناسان کمک بگیرید.
۱= هرگز ۲= بهندرت ۳= گاهی ۴= اغلب ۵= همیشه
کودکی با احترام سالم امتیاز کودک من
به دیگران در هر سنی و با هر باور فرهنگ و جنسیتی احترام می گذارد. -----------
لحن حرف زدن او مؤدبانه است، یکی به دو و پررویی نمیکند. -----------
به زندگی خصوصی دیگران احترام میگذارد و پیش از وارد شدن به اتاق در میزند. -----------
درباره کسی غیبت و بدگویی نمیکند. -----------
در نگهداری از لوازم خود و دیگران میکوشد. -----------
با ادب به سخنان دیگران گوش میدهد (پوزخند نمیزند، سرش را تکان نمیدهد، پشت نمیکند، چشم غره نمیرود.) -----------
خوش رفتار است و بدون نیاز به یادآوری، خود از عبارت مؤدبانه مانند «ببخشید»، «خواهش میکنم» و «لطفاً» استفاده میکند. -----------
به عقاید و افکار دیگران گوش میدهد و حرف کسی را قطع نمیکند. -----------
بدزبان نیست و حرکات زشت ندارد.-----------
سازنده هوش اخلاقی نشانههای احترام را با کودکان در میان بگذارید اشخاص به شیوههای گوناگونی به دیگران احترام میگذارند و هرچه کودکان با این شیوهها بیشتر آشنا باشند، به احتمال بیشتری آنها را به کار میگیرند. نمونههایی از رفتار مؤدبانه را که در پی میآیند میتوانید با فرزندتان در میان بگذارید یا نقش بازی کنید. حرفهای آدمهای محترم «ببخشید.» «معذرت میخواهم.» «دیدگاه جالبی است.» «متشکرم.» «عذر میخواهم اگر به شما بیاحترامی کردم.» «میفهمم که شما احساس متفاوتی دارید.» «نمیخواستم حرفتان را قطع کنم.» «نمیخواستم وارد حریمتان شوم.» «این بدگویی است. پشت سر کسی حرف زدن خوب نیست.» «ممکن است این را به امانت بگیرم؟» کارهای آدمهای محترم صبر میکنند تا حرف گوینده تمام شد. در را برای خانمها و اشخاص مسن باز میکنند. یک به دو و پرخاش نمیکنند، غر نمیزنند. با محیط زیست با علاقه و توجه رفتار میکنند. بدون قطع سخنان طرف مقابل، گوش میدهند. با گوش و جان به عقاید دیگران گوش میدهند. به حریم دیگران احترام میگذارند. مراقب لوازم دیگران هستند. حتی وقتی دلشان نمیخواهد، از پدر و مادر و آموزگار حرف شنوی دارند. فحش نمیدهند. نسبت به سالخوردگان و اشخاص ناتوان صبور و مهربان هستند. |
سه گام پرورش احترام
این سه گام پرورش احترام، حس توجه، ملاحظه و ادب فرزندتان را تقویت میکند. نخستین بار به شما نشان میدهد که چگونه رفتارهای محترمانهتان را تنظیم کنید تا سرمشق خوبی برای فرزندتان باشید و به او نشان دهید نه تنها این نیکخویی، برای فرزندتان نیز برای شما بسیار با ارزش است. گام دوم این است که به فرزندتان کمک کنید تا متوجه پیامدهای بیادبی و بیاحترامی به دیگران بشود و جلوی یکی به دو کردن و بیادبی خود را بگیرد. گام آخر به کودکتان در تنظیم رفتارهایش کمک میکند تا علاوه بر احترام گذاشتن به دیگران بتواند احترام دیگران را نیز جلب کند. هرچه فرزندتان رفتارهای محترمانه را بیشتر تمرین کند از خودت بیشتر راضی میشود و دیگران هم از او بیشتر خوششان میآید.
پس سه گام پرورش احترام عبارتند از:
گام ۱: از طریق سرمشق بودن و آموزش احترام، معنای آن را منتقل کنید.
گام ۲: احترام به بزرگترها را تشویق کنید و به جلو بیادبی را بگیرید.
گام ۳: بر ادب و خوش رفتاری تأکید کنید اینها مهم هستند.
- آخرین ویرایش .
- برگرفته از: کلیدهای پرورش هوش اخلاقی در کودکان و نوجوانان
- صاحب اثر: میشل بربا
- صفحات: صفحه 134
- لینک منبع: https://www.koodaklearn.ir/publication/26