طبقه بندی و شدت عقب ماندگی ذهنی

انجمن روانپزشکی آمریکا عقب ماندگی ذهنی را به این صورت تعریف می کند؛ "عملکرد عقلانی که بطور قابل ملاحظه ای زیر سطح متوسط است ... که با محدودیت های قابل ملاحظه ای در عملکرد سازگارانه (در مهارت های خاصی مثل مراقبت شخصی، کار، سلامتی و ایمنی) همراه است. برای این که این تشخیص داده شود، این مشکلات باید قبل از 18 سالگی آغاز شده باشند. بنابراین، عقب ماندگی ذهنی برحسب سطح عملکرد و هوش تعریف می شود. این تعریف درباره عوامل علیتی که ممکن است عمدتا زیستی، روانی_اجتماعی، اجتماعی_فرهنگی یا ترکیبی از آن ها باشد. طبق تعریف، هرگونه معادل کارکردی عقب ماندگی ذهنی که بعد از 17 سالگی شروع شده باشد، باید به جای عقب ماندگی ذهنی، زوال عقل محسوب شود. این تمایز اهمیت دارد، زیرا وضعیت روانشناختی فردی که بعد از رسیدن به پختگی دچار اختلال عملکرد برجسته ای می شود، با اختلال کسی که توانایی های عقلانی او در طول رشد وی زیر سطح بهنجار بوده اند بسیار تفاوت دارد.

عقب ماندگی ذهنی در کودکان سرتاسر دنیا یافت می شود. عقب ماندگی ذهنی در حالت بسیار شدید، مایه مشقت زیاد والدین و بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر جامعه است. برآورده شده که میزان شیوع عقب ماندگی ذهنی در ایالات متحده تقریبا 1 درصد است که به جمعیت تقریبا 6/2 میلیون نفر اشاره دارد. اما در واقع، مشخص کردن دقیق میزان شیوع بسیار دشوار است. زیرا تعریف های عقب ماندگی ذهنی بسیار تفاوت دارند. اغلب ایالت ها قوانینی دارند که اعلام می دارند افراد دارای هوشبهر زیر 70 که رفتار اجتماعی بی کفایت یا رفتار مشکل آفرین نشان می دهند را می توان با عنوان "عقب مانده ذهنی" طبقه بندی کرد و اگر معلوم شود که غیرقابل کنترل هستند باید آن ها را در یک موسسه قرار داد. به طور غیررسمی، به نمرات هوشبهر بین 70 تا 90 با عنوان "مرزی" یا (در قسمت بالای دامنه) تحت نام "کودن_بهنجار" اشاره می شود.

تشخیص های مقدماتی عقب ماندگی ذهنی غالبا در 5 یا 6 سالگی (در حدود زمانی که اغلب کودکان به مدرسه می روند)، حداکثر در 15 سالگی صورت می گیرند و بعد از این سن ناگهان تقلیل می یابند. این الگوها در سن اولین تشخیص ها، عمدتا بیانگر تغییرات در ضروریات زندگی هستند. در اوایل کودکی، افرادی که فقط به درجه خفیفی از اختلال عقلانی مبتلا هستند، که اکثریت قریب به اتفاق افراد عقب مانده ذهنی را تشکیل می دهند، اغلب بهنجار به نظر می رسند. عملکرد عقلانی زیر متوسط آن ها فقط زمانی آشکار می شود که مشکلات تکلیف مدرسه به ارزیابی تشخیصی منجر شوند. در صورتی که تسهیلات مناسب و کافی برای تحصیل این کودکان فراهم باشند، معمولا می توانند بر مهارت های تحصیلی تسلط یابند و به سطح رفتار انطباقی رضایت بخشی برسند. آن ها بعد از سال های تحصیلی معمولا در سطح کم و بیش قابل قبول با جامعه سازگار می شوند و بنابراین هویت عقب مانده ذهنی بودن را از دست می دهند.

 

جدول : شدت عقب ماندگی و دامنه های هوشبهر

سطح تشخیص داده شده عقب ماندگی ذهنی دامنه هوشبهر
عقب ماندگی خفیف 55_50 تا تقریبا 70
عقب ماندگی متوسط 40_35 تا 55_50
عقب ماندگی شدید 25_20 تا 40_35
عقب ماندگی عمیق زیر 25_20


 

عقب ماندگی ذهنی خفیف

افرادی که عقب ماندگی ذهنی خفیف دارند بیشترین تعداد کسانی را که مبتلا به عقب ماندگی ذهنی تشخیص داده اند تشکیل می دهند. در زمینه آموزشی، افراد این گروه "آموزش پذیر" محسوب می شوند و سطح عقلانی آن ها در بزرگسالی با سطح عقلانی کودکان 8 تا 11 ساله برابر است. اما اظهاراتی از این قبیل خیلی دقیق نیستند. فرد بزرگسالی که به صورت خفیف عقب مانده است و سن عقلی او مثلا 10 است (یعنی؛ عملکرد در آزمون هوش در سطح متوسط 10 ساله است.) ممکن است در واقع با توانایی یا سرعت پردازش اطلاعات یک کودک 10 ساله بهنجار قابل مقایسه نباشد. از سوی دیگر، او معمولا تجربه بیشتری در زندگی دارد که نمره هوشبهر را بالا می برد. سازگاری اجتماعی افرادی که عقب مانده ذهنی خفیف هستند اغلب به سازگاری اجتماعی نوجوانان نزدیک است، اما آنها فاقد قدرت تخیل، ابتکار و قضاوت نوجوانان بهنجار هستند. معمولا آنها علایم آسیب مغزی با نابهنجاری های جسمانی دیگر نشان نمی دهند، ولی به خاطر توانایی محدود در پیش بینی کردن پیامدهای اعمال شان به مقداری نظارت نیاز دارند. اکثر افراد مرزی و عقب مانده ذهنی خفیف با تشخیص به موقع، کمک والدین و برنامه های آموزشی ویژه می توانند از لحاظ اجتماعی سازگار شوند، بر مهارت های تحصیلی و شغلی ساده یابند و شهروندان خودکفایی شوند.

 

عقب ماندگی ذهنی متوسط

 افرادی که عقب مانده ذهنی متوسط هستند احتمالا در طبقه تحصیلی "تربیت پذیر" قرار می گیرند، بدین معنی که قادرند بر مهارت های معمولی مانند؛ آشپزی یا کارهای جزئی، دربانی (سرایداری) در صورت آموزش دیدن تخصصی در این فعالیت ها، تسلط یابند. افرادی که با عنوان عقب مانده متوسط طبقه بندی شده اند، در زندگی بزرگسالی به سطح عقلانی مشابه با سطح عقلانی کودکان 4 تا 7 ساله دست می یابند. با اینکه به برخی از آن ها می توان اندکی خواندن و نوشتن را آموزشداد اما سرعت یادگیری آن ها کند و سطح درک کردن آن ها بسیار محدود است. آن ها معمولا دست و پا چلفتی و ناشی به نظر می رسند و به نقایص جسمانی و هماهنگی حرکتی ضعیف مبتلا هستند. برخی از این افراد عقب مانده ذهنی متوسط متخاصم و پرخاشگرند؛ اما معمولا مهربان هستند و تهدیدی برای کسی نیستند. به طور کلی، اغلب افراد مبتلا به عق ماندگی ذهنی متوسط با تشخیص به موقع، کمک والدین و فرصت های مناسب برای آموزش می توانند تا اندازه ای در مراقبت از خود، رفتار قابل قبول و معاش اقتصادی در خانواده یا محیط پناهگاهی دیگر به استقلال دست یابند.

 

عقب ماندگی ذهنی شدید

گاهی به افراد شدیدا عقب مانده با عنوان "عقب مانده وابسته" اشاره می شود. رشد حرکتی و گویایی در این افراد شدیدا عقب افتاده و نقایص حسی و معلولیت های حرکتی شایع هستند. آن ها می توانند سطح محدودی از بهداشت شخصی و مهارت های خودیاری را پرورش دهند، که تا اندازه ای وابستگی آن ها را کم می کنند اما همیشه برای مراقبت به دیگران وابسته هستند. با این حال، بسیاری از آن ها تا اندازه ای از آموزش بهره مند می شوند و می توانند تحت نظارت، تکالیف شغلی ساده را انجام دهند.

 

عقب ماندگی ذهنی عمیق

گاهی برای اشاره به افرادی که عمیقا عقب مانده هستند از اصطلاح "عقب مانده ای که باید به حفظ حیات آن ها کمک شود" اشاره می شود. اغلب این افراد از نظر رفتار انطباقی شدیدا نقص دارند و قادر نیستند بر تکالیف، به جز تکالیف بسیار ساده، تسلط یابند. اگر گفتار مفید اصلا پرورش یابد معمولا ابتدایی است. نقایص جسمانی شدیذ، آسیب سیستم عصبی مرکزی و رشدعقب مانده شایع هستند؛ حملات تشنجی، لالی، کری و نقایص جسمانی دیگر نیز شایع هستند. این افراد در تمام عمر خود باید تحت مراقبت پناهگاهی قرار داشته باشند. آن ها معمولا سلامتی ضعیفی دارند و مقاومت آن ها در برابر بیماری ها کم است و از این رو امید زندگی کوتاهی دارند. موارد شدید و عمیق عقب ماندگی ذهنی را معمولا می توان به راحتی در طفولیت تشخیص داد زیرا نقایص جسمانی واضح و رشد شدیدا به تعویق افتاده در آن ها آشکار است. این افراد نقص محسوسی را در عملکرد عقلانی کلی نشان می دهند.

 

مطالب عمومی

  • آخرین ویرایش .
برگرفته از: کتاب آسیب شناسی روانی (جلد دوم)
صاحب اثر: جیمز باچر / سوزان مینکا / جیل هولی
موقعیت مطلب: فصل شانزدهم
صفحات: از صفحه 524 تا صفحه 527
لینک منبع: https://www.koodaklearn.ir/publication/15

نظرات (0)

هنوز نظری برای این مطلب ثبت نشده. شما اولین نفر باشید.

نظر خود را اضافه کنید.

  1. میتوانید به عنوان مهمان نظرتان را در مورد این مطلب ثبت کنید و یا وارد سایت شوید . عضویت یا ورود به حساب کاربری.
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به سایت کودک لرن می باشد.لذا کپی برداری از منابع غیر مجاز و پیگرد قانونی دارد.